سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
لبخند خدا....

به نام او...

خداوند لبخند زد...

و نگاهش را به دور دست ها دوخت...

به حوالیه سرزمین بیگانه ی من ....

و دستانش را به سمتم گرفت...

و خوشبختی را در دستان بی پناهم ریخت...

و مشتی پناه در دست دیگرم...

و من در امتداد لبخند خدا ...

تورا دیدم...

و خداوند تو را ...

به من...

هدیه داد...

و من...

دیدم...

به چشم...

لبخند ...

خدا را...

 


+ نوشته شـــده در سه شنبه 93/1/19ساعــت 1:9 عصر تــوسط یاسمین | نظر