سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
باز قصه... باز غصه...

به نام او...

باز آتش با گلوله ...

میزند بر آشیانه.. ناشیانه...

می کند بر آرزوها...

تکرار بی کسی ها...

سرد و بی روح... تلخ و بی رحم.....

وای مادر... وای مادر...

گشته بابا بی سرو دست...

باز قصه... باز غصه....

باز آتش با گلوله....

می خورد بر سنگ قبرش...

یا زهرا... یا زهرا...

مادرم را هم بردند...

سرد و بی روح... تلخ و بی رحم...

باز سنگ با نشانه...

می زنم بر تانک دشمن....

با نفرت... با قوای کودکانه...

کودکی ده ساله بودم...

در بیابان های غزه...

میدویدم همچو بابا...

میرسیدم آن بالا...

روبه رویم دشمنی تا سر مسلح...

می رفتم... می رفتم...

تا شهادت... تا شهادت....

یا زهرا.... یا زهرا....


+ نوشته شـــده در شنبه 92/2/14ساعــت 8:13 عصر تــوسط یاسمین | نظر